سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چراغ تاریکی های زندگی

دادگاه آدم:

نامت  چه بود ؟ آدم

فرزند؟ مرا نه مادریست و نه  پدر. بنویس  اول یتیم عالم خلقت.

محل تولد ؟ بهشت پاک.

محل سکونت؟ زمین خاک.

قد ؟ روزی چنان بلند که همسایه  خدا،اینک به قدر سایه بختم،بر روی خاک.

اعضای خانواده؟ حوای خوب و پاک،قابیل وحشتناک و هابیل زیر خاک.

روز تولد؟در جمعه ای ،به گمانم روز عشق پاک.

رنگ ؟ اینک فقط سیاه،از شرم این همه گناه.

وزن؟ نه آنچنان سبک ،که پرواز کنم در هوای دوست و نه آنچنان سنگین که بمانم بر این زمین.

جنس؟ نیمی زخاک ،نیمی هم از خدا.

شغل ؟در کار کشت امید بر روی خاک.

شاکی ؟ خدا.

جرم ؟ چیدن سیب از درخت وسوسه

ترسیدهای ؟ آری !

از چه ؟ که شوم اسیر وسوسه های خاک

آیا کسی به ملاقاتت آمده؟ بلی

چه کسی ؟ گاهی فقط خدا

داری گلایه ای ؟ دیگر نه ولی ...........

ولی که چه ؟حکمی چنین آن هم به یک گناه؟!!!!!!!

دلتنگ گشته ای ؟ زیاد

برای کی ؟ خدا

آخرین دفاع ؟ می خوانمش چنانکه اجابت کند دعا............



نوشته شده در پنج شنبه 91 مهر 20ساعت ساعت 9:14 عصر توسط علامه بهمن آبادی| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin